بهار سوز

متن شعر آهنگ بهار سوز با صدای امید صالحی به زبان محلی

گل به گلین صحرا چه سوز و دلنشینه
به کوه و چشمه سارون دروی کلوس و پینه

هرجا که تی کنه کار صحرا همس چه سوزه
کوه کلارو منگشت چویل و قارچ و جوزه

فولاد شهرم قشنگه همیشه سرفرازه
صفای مردومونس چه خوبس ای برازه

شادی کنينو كل وركشينو
دسمال بدست درگل بدینو

دسمال به دست کرگل بدینو

گل باوینه گل سور ز رقص باد اشونن
کوگون از سینه کوهسار بقهقه اخونن

دشت زری و چلکرد همس بهارواسون
لاله بسور و موسیر بگیل وردلاسون

فولاد شهر قشنگم او میسم بهارس
دلم بشوق یار که یام رسم دیارس

شادی کنینو کل ور کشینو
دسمال بدست دورگل بدینو
دسمال به دست کرگل بدینو

بهار اوید به شادی ولات کهن نو کرد

دارو بلیت و چندار رختی بور زنو کرد

سامون و اصفهانم پوشی قوای هفرنگ
زاینده رو و خاجو پُر او از برف کوهرنگ

گل بافه بست وا یک چه سور دشت لاله
دورگل به کل زنونن کورگل به هو گاله

شادی کنینو كل وركشينو
دسمال به دست درگل بدینو
دسمال به دست کرگل بدینو

ترجمه متن شعر آهنگ بهار سوز با صدای امید صالحی

گل بر سینه صحرا سبز و دلنشين

به کوه و چشمه ساران کلفس و پونه رویده است

تا جایکه چشم میبیند صحرا سبز است

کوه کلار و منگشت چویل،  کلفس و قارچ رویده

شهر قشنگ من فولاد شهر همیشه سرافراز است

چه خوب صفای دارد با مردمانش شهر

من پس شادی کنیم و کل بزنیم

و دستمال بدست دختران بدهیم

دستمال بدست پسرها بدهیم

گل بابونه و گل سرخ بهمراه باد میرقصند

و کبک های از سینه کو با آواز می خوانند

منطقه زری و چلگرد بختیاری همیشه بهار است

گل لاله و گیاهان و علفها کوهی مانند موسیر به دامن صحرا فراوان است

فولاد شهر زیبای من در موقع بهار قشنگ است

دلم به شوق یار است تا بروم و با او دیدار کنم

پس شادی کنیم و کل بزنیم

و دستمال بدست دختران بدهیم

و دستمال بدست پسران بدهیم

بهار آمده به شادی و منطقه را نو و دلنشین کرده

درختان بلوط لباس نو و زیبای سبز برتن کردند

شهرهای سامان و اصفهان قبای هفت رنگ بتن کردن

زاینده رود و پل خواجو در آب شدن از برف آبهای کوهرنگ گلهای سرخ لاله در دشت لاله روئیده اند

از این رحمت خدا پسرها و دختران این با کل و هورا خوشحالی می کنند

پس شادی کنیم و کل بزنیم او دستمال بدست دخترها بدهیم و دستمال بدست پسرها بدهیم