توضیحات آلبوم
آلبوم بهیگ که بر مبنای نسخه ای از ضبط خانگی منتشر شده است ، اثری است به یاد ماندنی از استاد فقید با قطعات "وارِ نو(گرمسیر)" ، "دل اشکنده"، "آواز کوگ خوشخون"، "شّوِ چارده"، "مُژده گونی"، "دَنگ و فَنگ" و" بَهیگ" و با نی استاد حافظی و تنبک سعید حسین پور بصورت آزمایشی و با ضبط خانگی اجرا شده و اگرچه پیش از این نیز بطور غیر مجاز و براثر سهل انگاری یکی از دست اندرکاران سابق انتشار آن در سطحی محدود به دست عده ای افتاده بود، اما با پالایش، قطعه بندی مجدد، و در بخش هایی اجرای نوای جدید نی(حافظی) و دهل و دایره(حسین قربانی) و اضافه کردن برخی قطعات بی کلام با ضبط استودیویی، با همکاری استاد منصور قناد پور، حسین سیفی زاده، مجتبی صادقی و دکتر اردشیر صالح پور و کیانوش غریب پور(طراحی جلد)آرش میر لوحی(عکس)، در سال ۱۳۸۶ آماده و به دست علاقمندان رسید.
بهیگ،اگرچه دست تقدیر مهلت و مجال وصالش را به خالق آن یعنی بهمن علاالدین نداد، اما اثری است که به لحاظ قرار گرفتن علاءالدین در اوج بلوغ و پختگی از نظر سرودن شعر و ترانه های غنی و استفاده فراوان از ترکیبات و استعاره ها ی بدیع و واژگان اصیل بختیاری و خلق آهنگ ها و ملودی های جدید ،متنوع و بی نظیر، اجرای استادانه و ماهرانه آوازها و تصنیف ها و برخورداری از صوت و لحنی اسا طیری، می تواند نمونه ای دیگر از جایگاه رفیع وی در موسیقی نواحی و فولکلورایران و منشاء تحولی دیگر در موسیقی و شعر بختیاری قرارگیرد.
دکتر صالح پور در شرحی که به پیوست بهیگ نوشته است:
در ابتدا با اشاره به باور ناپذیر بودن مرگ آن هنرمند فرهیخته، از نوا و حنجره بهمن علا الدین بعنوان یک اتفاق در موسیقی بختیاری یاد میکند که دیگر تکرار نخواهد شد، صدایی که عصاره فرهنگ چند هزار ساله نژادگان زاگرس بود، آوایی برآمده از زخمها، درد ها، ورنجهای همیشگی که عشق و صمیمیت ایل در تار و پود حریرگون صدایش موج می زد. صدایی که هویت ما بود.... و سپس می نویسد: ... دریغ از صدای راستین ایل بختیاری که به خاموشی نشست. دریغ از آن آفتاب روشن فرهنگ و هنر ایل که با حنجره تغزل و حماسه، عمری برای ما خواند و مواریث کهن و نغمه های اجدادی را در گوش گنبد گیتی طنین انداز کرد… حنجره ای که سبزی بهار را تداعی میکرد و... غرور گمشده ایل را در ما زنده میکرد… آوایی که نشانگر هویت ماست...
و ادامه می دهد: ... دریغا که ما سزاوار چنین شیونی نبودیم و... سرتاسر زاگرس غرق ماتم است و بخت انگار سالهاست که از بختیاری ورگشته...همه جا نوای سرنا و دهل بلند است و دختران گیسوان را در باد پریشان کرده اند..از آن همه شکوه و هیبت ایل تنها یک صدا مانده بود که آنهم از ما دریغ شد....وحالا ما در جستجوی صدای تو میگردیم،صدایینظر کرده" و "خداخو کرده" که از چشمه جانت می جوشید و گویی از موهبت فره ایزدی برخوردار بود....صدایی ژرف و لطیف که به بُهونی و سیاه چادری می مانست که به مهر خود همه فرزندان ایل را به رسم و آیین ایلی کنار یکدیگر می نشاند...
وی در ادامه می نویسد: ....خواندی از عشق وهجر وتنهایی و جوانان بختیاری با صدای تو عاشق می شدند... واز عشق و وفا و آزادگی سخن ساز کردی... خواندی در انزوا وتنهایی دور از ایل،در غربت... با یاد ایل، بی هیچ توقع وچشمداشتی... ترانه هایی که نماد همبستگی و صلابت ایل بود... ایلی غمگین که تنها دلخوشی اش صدای تو بود… وی در ادامه با اشاره به تلاش همراه با دلتنگی و خستگی خود و دست اندرکاران انتشار بهیگ، بعنوان اولین اثری که قرار است بی حضور آن هنرمند فقید تولید و به علاقمندان وی عرضه شود، مینویسد: اشکهای ما در غم تو بر کاست میچکد.یاد تو و لحن اساطیری ات فضا را پر کرده است،تو هستی ،همه جا هستی و اینجا جهان بی حضور تو خالی ست...
وی همچنین در مورد برخی ویژگیهای این کاست می نویسد: بهیگ نامی که خود برای این کاست انتخاب کرده بودی آینه تمام نمای عروسی ایل، با همه زیباییها که نشان مهر و پیوند هاست... آداب و مناسک کامل با اشعار زیبا و دراماتیک که شنونده به لطف صدای تو خود را در حال و هوای عروسی احساس میکند و همه را به شادی و اشتراکات فرهنگی ایلی سهیم می نماید... و در پایان می نویسد: و اکنون تقابل و تعارض نام بهیگ پس از مرگ تو و عزای تو که همیشه مردم را شاد می خواستی... و با مردم بودی و برای مردم میخواندی... و حالا کمی آنسوتر در دشت و دمن زاگرس ... بابونه ها وشقایق های اقلیمی به یاد تو می رویند و... صدای تو با بوی بابونه ها در هم آمیخته است... و کبک های زاگرس ترانه های تو را عاشقانه می خوانند… تو با صدایت فرهنگ بختیاری را منزلتی رفیع بخشیدی و تا قله های اوج وافتخار بالا کشاندی... صدایت هر موجودی را محسوس می کرد و محسوسی را موجود… بخوان ،باز هم بخوان،ایل تشنه صدای توست و...بدان که آیین صدا خاموشی نیست.
قطعه بهیگ
با خوانش شعر قطعه بهیگ ،آن چه بیش از همه به چشم می آید استعاره های فراوان و ستاره های درخشانی است که علاءالدین در واپسین روزهای زندگانی این جهانی اش به دوستداران ایل بزرگش تقدیم کرده است. استعاره به مجاز برای بسیاری از صور خیال نهفته در متن، وتصویر سازی های شاعرانه وکنایات و تلمیحات ، وستاره به معنای اشارات دقیق استاد به آیین عروسی دربختیاری است؛ و اصراری که ایشان در نکو داشت و نگه داشت این آیین دارد.
در این قطعه، هر دو مورد یاد شده با ظرافت و هنرمندی تمام گنجانده شده است. مسعود بختیاری در این قطعه و نیز با شناخت و تسلطی که بر سطور مستور موسیقی و پردهها و مقامهایش دارد، این آیین نیکو را همچون نسخهایی مانا و قاب گرفته به یادگارگذاشته است.
مسعود بختیاری در آخرین اثر خود برای چندمین بار علاقهاش را،بل آرزویش را به دور هم جمع شدن تمام مال و ایل ،در یک شب پرستاره در دشتهای فراخ بختیاری نمیتواند کتمان کند! و...
بازخوانی آیینی شعر بهیگ، گویی آخرین پلان فیلم ضبط شدهای از یک مراسم عروسی است که هیچ کدام از دقائق و رسوم ایل از چشم تیزبین شاعر پوشیده نمیماند.همه را به حضور در جشن فرا میخواند و چشمان نگرانش، میهمان تازهی ایل را میپاید که نکند بهیگ، سپید جامه در برابر چشم زخم اهریمن قرار گیرد.
بنابراین در میان اشعارکهن ومعاصر بختیاری، بدون شک شعر«بهیگ» جایگاه بس والایی خواهد داشت. زیرا بسیاری از وجوه شعری را با خود دارد و از هر گوشه که به برون و درون متن نگاه کنید جز ستاره و استعاره نمی بینید.
- موسیقی در ایل بختیاری: بهیگ (عروس)
- ترانه سرا: بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری)
- آهنگساز: بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری)
- نی: علی حافظی
- تنبک: سعید حسین پور
- دهل و دایره: حسین قربانی
- طراحی جلد: کیانوش غریب پور
- عکس: آرش میرلوحی
- پالایش و ضبط: حسن عسکری
- پالایش و ضبط: حمید عسکری